سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روح زخمی

 حکایتی از عبید زاکانی:

خواب دیدم قیامت شده است .

هرقومی را داخل چاله‏ای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ی ایرانیان.  
خود را به عبید زاکانی رساندم و
پرسیدم: «عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان
نگمارده‏اند؟»
گفت:«می‌دانند که به خود چنان
مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.»
خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند…»  
نپرسیده گفت: گر کسی از ما، فیلش یادهندوستان کند خود بهتر از هرنگهبانی لنگش کشیم و به تهِ چاله بازگردانیم!

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

1-گفتم یه تریپ تاریخی بیام ببینم عکس العملها چطوریه!

2-ولی واقعیت ایرانیها همینه که عبید زاکانی گفته.نمیبینی؟کور شدی؟دور و برمون پره از این آدمها!

3-فیلم دموکراسی تو روز روشن رو حتما ببینید.ریتم فیلم یه کمی کنده ولی موضوع بکری داره.مخصوصا با حضور اساتید بزرگ که سرآمد همشون حمید فرخ نژاد.

4-به یکی از آرزوهای کوچیکم رسیدم!کتاب شازده احتجاب گلشیری رو خریدم.

5-نفس بکش.اینجا نفس غنیمته...


نوشته شده در سه شنبه 89/6/30ساعت 5:23 عصر توسط مزدک نظرات ( ) |


Design By : Pichak