روح زخمی
سلام بچه ها.من اومدم.دلم برای همه تون تنگ شده بود!
مرسی از اینکه بهم سر زدید و کامنت گذاشتید.خیلی دوستون دارم.
اول با دوستام رفتم یه ییلاقی تو جاده هراز به اسم سنگ چال.توی یه خونه روستایی بودیم.خونه که نه در واقع یه اتاق.تقریبا 20-30 متری بود.کفش چوب بود.راه میرفتی میلرزید!دیوارهاشم نی بود و کاهگل.خیلی حال داد!
طبیعت با حالی بود.کوه،جنگل،تپه،گاو،گوسفند،روستایی ها و ...
بعدش رفتم پیش خانواده ام توی 2000 شهسوار.امروز صبح مه اومده بود توی خونه!رویایی بود.عالی!
جاتون خالی!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن.1:فرصتی بود برای تعمق بیشتر،هرچند که نتیجه ای نداشت!
پ.ن.2:دلم برای همه شماها تنگ شده بود.مخصوصا دخترا!
پ.ن.3:دوباره تکرار و روز مرگی...
نوشته شده در یکشنبه 89/6/21ساعت
1:3 صبح توسط مزدک نظرات ( ) |
Design By : Pichak |