• وبلاگ : روح زخمي
  • يادداشت : دوست كيست؟
  • نظرات : 5 خصوصي ، 38 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام.
    تحمل اين آدما واسه منم خيلي سخته.از يه طرف رو اعصاب ميرن از يه طرف ديگه شخصيتم بهم اجازه نميده که يه چيزي که حتي حق باشه بگم که بهم توهين کنه.

    ولي درکت ميکنم

    اين ضايعه جندماه يش واسه منم پيش اومد.با تنها کسي که به معناي واقعي کلمه لج بود فقط فقط من بودم.فقط کافي بود يکي منو تو يه چيزي مثال بزنه!سريع براق مي شد و سعي ميکرد منو يه جورايي وارونه نشون بده!

    اوايل ناراحت مي شدم.بعد سعي کردم بي محلي کنم چون حس کرده بودم همين ج ندادن هم خيلي اونو مي سوزونه!

    بعد ديدم اگه خفه شم ميميمرم.اين بود که از يه در ديگه وارد شدم.

    باآرامش به حرفاش گوش ميکردم و يه نقطه ضعف خوب گير مياوردم.اونو ميگفتم لي اسم نميبردم.يه جورايي رد پا ازخود نميزاشتم.که اگه گندش درومدبگم من بيگناهم.ازدرشوخي وارد شدمو هرچي ميگفت دوتا ميزاشتم روش.

    الان که منو تو دانشگاه ميبينه ديگه اون رفتار خصمانه رو نداره.آدمايي از جنس فاطمه يا حتي خانوم دوستتون هميشه براي سرپوش گذاشتن رو کمبوداشون نياز به اين دارن که ديگرانو تخريب کنن تا يه آرامشي تو وجودشون حس کنن.

    پاسخ

    مرسي آرزو جان.حركت قشنگي انجام دادي و خدا رو شكر كه جواب هم گرفتي.ممنونم از راهنماييت.