• وبلاگ : روح زخمي
  • يادداشت : حال كه ديوانه شدم...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    حالا بماند که چرا قهر شدم ولي دفعه ي آخرت باشه هااااااااااااااااااااااا

    حالا ايني که مغزتو مغشول کرده و تنها صداي اوستتتتتتتتتت کي هست؟ بگو به من! شايد راضي شدم برم باهاش حرف بزنم تا در کنارت باشه تو اين قدر از اين شعر ها نگي.....

    اگه ميخواي تنها باشي که پست دادنت چيه ؟؟؟؟؟؟

    خيلي هم هفت خط روزگاري....هيچم ضعيف نيستي....

    هواي تازه يعني به اين زودي نفس هاي تازت تموم شد؟؟؟؟؟ تو که تازه رفته بودي طبيعت؟؟؟؟؟؟

    بهش فکر نکن...تو پسري.....در زندگي به هيچ چيزي اجبار نداري...فکر و ذهني که تو رو آشفته کنه و به خودش اجازه بده که تو احساس روزمرگي کني رو بايد با يه ضربه بندازي تو سطل آَشغال.....

    پاسخ

    دخترهءلجباز اول و آخر رو خودم مشخص ميكنم!سعي كن اينقدر به ظواهر نگاه نكني.چيزهايي پشت ظواهر هست كه با كمي فكركردن ميشه بهش رسيد...