• وبلاگ : روح زخمي
  • يادداشت : دوست كيست؟
  • نظرات : 5 خصوصي ، 38 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    مزدک جان يه پيشنهاد دارم.مطمئن باش نه با اين آدمها ميشه کل کل کرد و ميدونم که تو اهل اين کار نيستي.منم يه دوست اينجوري داشتم که يه مدت باهاش کنار اومدم بعد يه مدت دهن به دهن شدم بعد از يه مدت ديگه جواب سلامش هم ندادم و کلا رابطه مو قطع کردم.فکر کن دو نفر باهم تو يه خونه زندگي ميکرديم و هيچ کس ديگه اي نبود و من اصلا بهش نگاه هم نميکردم.خونه رو چند ماه زودتر تحويل دادم و چون عقده فروکش نکرده داشت، شروع کرد پيش همه دوستان ديگه به بدگويي و اونا رو هم مثل خودش کرد.ميدوني چي کار کردم؟خيلي راحت و بي دردسر با همه اون جمع کاملا قطع رابطه کردم و کلي آرامش يافتم.الان هم بواسطه دوستان ميخواد اذيت کنه و هر کسي که ميخواد از اون حرف بزنه بهش ميگم من نميشناسمش اگه ميخواي از اون حرف بزني من برم. باور نميکني چقدر جدايي از اون جمع آرامش بزرگي به من داد.

    البته ميدونم جمع شما بهتر از جمع ماست و نميگم با جمع رابطه رو قطع کن.تو برو قاطي همون جمع فقط حرفاي اين خانوم رو اصلا نشنو.هر چيزي حتي فحش هم داد بگو شما راست ميگي.بزار هر دروغي خواست بگه به ما چه خونه پدرشون کجاست؟

    مزدک ما اون قدر بزرگ شديم که از يه آأم ناجور بدمون نياد و اونقدر توانايي داريم که پيش يک نفر باشيم و به چشممون نياد.

    پاسخ

    و اما هاشور عزيز!جمع ما هيچ چيز برجسته و خوبي نداره كه باعث بشه از جمع شما بهتر باشه.مدتيه به اين نتيجه رسيدم كه ازشون جدا بشم.اين جمع 3 سال پيش خيلي بهتر بود ولي روز به روز بدتر ميشه.روزي بودن در اين جمع باعث ايجاد آرامش در من ميشد و امروز جدايي از اين جمع.فقط دلم نمي خواد قبل جدا شدن از اين جمع ادبش نكنم!چون اگه من حرفي رو كه بايد به كسي بزنم و نزنم،خودم رو سرزنش ميكنم.