يه جورايي اينجا تو کامنتا به خانوما توهين شده... از ترس ترشيدگي؟؟؟
يعني الانم هستن دخترايي که از ترس ترشيدگي بخوان هيولايي به نام مرد و تجربه کنن و همه چيشون زير ؟ بره؟ استقلال فکريشون شخصيتشون... من الان با باباي خودم به سختي زنئگي ميکنم زير يک سقف
اين که گفتم شايد 40 ازدواج کردم به خاطر اينکه از شناختي که نسبت به خودم دارم حس ميکنم تا او ن موقع ظرفيتم انقدر بالا ميره که بتونم فقط خوبيا رو ببينم و هزار دليل ديگه... اعصابم خورد شد از خوندن کامنتات... روشون نشد وگرنه مينوشتن که واسه خوردن يک ليوان شير آدم نميره گاو بخره....