• وبلاگ : روح زخمي
  • يادداشت : پرسه در برگهاي زرد
  • نظرات : 2 خصوصي ، 27 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام سلام خوب هستين؟ چرا ........ ا خوب پسري نميتوني ديگهههههههههههههههههههههههههه........خوبي؟ چته تو؟ اوضاع اينجا داغونه ها........اول نميخواستم بخونم که چي چي نوشتي و ميخواستم همين طوري نظر بذارم اما خوب گفتم حالا که اين همه راه اومدم بذار بخونم...از پاييز متنفر نباش من پاييزي هستم...چه جراتي داشتي با وجود من نوشتي از پاييز ....اي داد بي دوددددددددد..منم خيلي رانندگي با صداي بلند رو دوست دارم....ولييييييييييييي......نه ماشين دارم نه اجازه رفتن به کوهستان رو دارم حتي با ماشين بابام هم فقط راديووووووو.... من عاشق پاييز و زمستون هستم.....روزمرگي دست خودته...ميتونه نباشه ميتونه نشاط اور باشه...مثلا تا حالا هر روز صبح تو آينه نيگا کن و بگو واي چه شخصيتي....به خودت اعماد به نفس بده....نميدونم خيلي کارا ميشه کرد تو ديگ اينو نگو مزدک آخه تو که پسري.......با اينکه از دستت عصباني بودم ولي دلم برات تنگ شده بود.........