• وبلاگ : روح زخمي
  • يادداشت : پي مينويسم!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ستاره 

    سلام شيخ مزدک الدين...

    وقتي کامنت هاي شادي برام ميگذاري خيلي باهات حال مي کنم...خوشم مياد کلآ وقتي ادمها مي خندن...راستي مازيار بهم گفت باهم برادريد...و يه آشنا(سعيد) هم پسر داييتون هست...

    حالا تو بهش نگي يه وقت من بهت گفتما..چون پرسيدي بهت گفتم وگرنه من از اين احلاقها ندارم از اين خبر ببرم به اون....و برعکس....

    راستي شمال خوب بود؟؟؟؟؟؟؟؟مامان بابا خب بودن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ممنون هم هستم که امشب آپ مي کني...

    حالا شب ميام اگه شد با هم از مسنجر هم صحبت مي کنيم...اگرم نشد که من رو پيشاپيش ببخش...

    راستي اگه يه مقدار شوخي رو از حد گذروندم معذرت ميخوام...هرجا ناراحت شدي حتمآ بهم بگو...

    از بابت بوس هم ممنون...خيلي مزه داد...

    پاسخ

    سلامبه مازيار نميگم.اونم اصلا نمي فهمه!شمال؟يعني چي؟من اينجا زندگي مي كنم.ظاهرا اگه ميومدي هم نميشد بحرفيم چون من مهموني بودم و تازه اومدم خونه.شوخيهات از حد نميگذره دختر.باور كن.بوس هم قابلي نداشت.بوسهاي من متعلق به دوستانه!!!!!!