• وبلاگ : روح زخمي
  • يادداشت : روايت آخر يک پست قديمي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    پاسخ

    مرسي

    اتفاقا ما هم يه همچين مشکلي و داريم ... کاريش نميشه کرد ... نميتونيم ادمارو تغيير بديم .... کلا بايد ساخت .........
    پاسخ

    ولي ميشه روابط رو محدود يا قطع کرد که باعث آزارمون نشن


    آرشيوتو کامل خوندم مزدک عزيز.

    قبلا يک بار خونده بودم .... 2باره خوندم!!

    شخصيت اون خانوم واسم خيلي ناشناخته و غير قابل لمسه!!

    و اين که با نظر مهسا اصلا موافق نيستم!

    چه ظلمي؟ چه کشکي ؟ چه دوغي؟

    ممنون بهم سر زدي پسر جان.

    مستدام باشي

    پاسخ

    مرسي از لطفت دختر جان! پيروز باشي!
    من هم خواندم و دقيقن با نظر مهسا موافقم
    ولي اجازه دهيد دوباره و دوباره بخوانمتان
    پاسخ

    لطف ميکنيد بابت توجهتون به وبلاگم.متشکرم.
    فکر ميکنم کسي که خودش شکست رو انتخاب ميکنه نبايد براش سخت باشه , در هر حال دنيا پر از انسان هاي خود آزار و مردم آزار است .
    دعا کنيد هر کسي راهش را پيدا کند . ممنون به ديدنم اومديد , درست گمانه زني کرده بوديد ممنون از دقت نظرتان .

    شاد باشيد
    پاسخ

    لطف شما کم نشه
    mamnon ke beman sarmizanid ey baba marda zod ashegh mishan ama kasi ke zananegisho bara kasi mizare ...na be in sadeghi faramosh nemikone...movafegham bahaton
    پاسخ

    به نظرم ربطي به زن ومرد بودن نداره!


    وقتي يهوغيب ميشي ونمينويسي

    ماچ نظري بذاريم؟:دي

    هي ميايم ميگيم بنويس اصن انگارنه انگار

    دارم ارشيوتوميخوندم

    اماخب ازاونجايي که منطقت درسته به نظرم به اون خانم ظلم شده

    اماما

    دارم ميخونم...

    پاسخ

    وقتي ميخواي بنويسي"ما چه نظري بزاريم" لطفا "ه" رو بنويس که آدم فکر بد نکنه!!!!به خوندنت ادامه بده خانوم جان!