• وبلاگ : روح زخمي
  • يادداشت : باور كن عكس خودمه!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ستاره 

    عکس بچه گيته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بچه که بودي خيلي بامزه بودي...حالا الان رو نمي دونم..

    گرفتگي دل که هميشه واسخ همه هست...يه دوست دارم هروقت بهش مي گم دلم گرفته ميگه چنته لوله باز کن خوبيه..

    به هر صورت که وقتي کوچيک بوديم آروزي بزرگ شدن داشتيم...حالا که بزرگ شديم ميخوايم کوچيک بشيم...ما بنده ها هيچ وقت راضي نيستيم به رضاي خدا واقعآ...راستي از بابت نظراتت هم ممنون...فقط مزدک جان يه لطفي کن در حق اين بنده ي حقير...اونم اينکه سعي در شناخت با خوندن وبلاگم نداشتخ باشم...اگه مي خواي منو بهتر درک کني بيا من خودم بهت توضيح مي دم چه گهي هستم...اين وبلاگ 2 ساله سر پاست و تو اين 2 سال پشت سر هم اضافه خوردم...پس نخون که آبروم بيشتر از اين نره...

    همين ديگه...از بابت خارج از کشوررفتن هم بگم که اگه راه داشت و مي تونستم اينجا ادامه بدم مطمئن باش اينکارو ميکردم...اما باور کن تحمل اينجا واسم سخت شده...ديگه مي خوام غذاهاي آشپزهاي ديگه را به خورد خودم بدم...

    پاسخ

    همه تو بچهگيهاشون بامزه ان. شور-ترش-شيرين-ملس-گس... مهم اينه وقتي بزرگ شدن مزه شون چي شده!نمي خوام شناختم از افراد از طرف خودشون باشه.ببخشيد آخه من خيلي لجبازم!بازم ميگم آش ديگران رو نخور ممكنه اسهال بشي!

    دلم گرفت تو اين قفس ...

    همه دلشون گرفته باور كن...

    پاسخ

    ما همه مثل هميم فقط نقاب هامون فرق مي كنه...