• وبلاگ : روح زخمي
  • يادداشت : پاسخ سئوال مادرم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هاشور 
    يه بند بالا تا پايين صفحه تو خوندم مزدک.. حتي ويلان که صد بار خونده بودمش بازم خوندم.. سرم را روي شانه ات بگذار..
    پاسخ

    به به!باد آمد و بوي عنبر آورد...چشم من به جمال شما روشن شد؟!!!اين طرفها؟به وبلاگ بيسوادا سر زدي؟مرسي هاشور جان كه يه بند خونديش.شانه هايت براي گريه كردن دوست دارم...
    + saghar 

    طلوع کن مزدک خان لطفا
    پاسخ

    چشم!بهتري؟
    + خداي کوچک 

    عالي بود مزدک....ولي دلم گرفت ميدوني چرا؟؟؟؟؟ هميشه براي ديگران شونه بودم....هميشه کسي مشکلي داره زنگ ميزنه ميگه الهه...اونقدر بزرگ نيستم....به قول تو کوچولو ام ولي تا جايي که تونستم انجام دادم.....ولي باورت ميشه مزدک وقتايي که نه واسه درد و موقع ناراحتي ....واسه يه خريد کوچولو کسيو ميخوام به هر کي زنگ ميزنم که بياد ميگه نميتونم....حس تنهايي ميکنم....واسه همين هيچوقت مشکلمو به همين دوستا نميگم ....من واسشون ميمونم همونطوري که اونا ميخوان....باشد که خود خدا گره از کارم گشايد...شايد داشتن همين وبلاگ ... همدرديه همين شماها...همين بچه هايي که هيچوقت نميبينمشون از همه بيشتر ارومم کنه....

    خودت خوبي مزدک؟ سعيد کجاست؟ يه بار اومد ولي غيب شد

    پاسخ

    وقتي براي ديگران شونه اي نشون ميده چه قلب و روح بزرگي داري.وقتي كسي حاضر به همراهي با تو نيست نشون ميده كه چقدر كوچيكند براي تو.پس هيچوقت وسعت قلبتو كم نكن!من خوبم.سعيدهم خوبه.گاهي باهاش تماس دارم ولي اگه مي خواي دقيق ازش خبر داشته باشي از مازيار بپرس!

    تو روزاي درموندگي هيچي مثل شونه ي امن يه دوست ارومت نميکنه.
    پاسخ

    واقعا...